خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

ماشین عروس در تهران ! گمونم عروس و داماد تارزان بودند! البته پول زیاد و باد آورده و عقل کم هم بی تاثیر نیست:








 

نظرات 9 + ارسال نظر
خادم دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:59 ب.ظ

سلام
خسته نباشید
خوشحالم که میبینم علیرغم اینکه از یه خانواده مرفه و ...هستید ولی درد مردم را خوب متوجه میشی و باصطلاح مردمی و به اینگونه موارد که بشدت داره خیل جمعیت ایران را ازار میده دقت میکنید ولی من که هرروز بدلیل موقعیت شغلی با افرادی دقیقا 180 درجه اختلاف با این نوع تجمل گرائی مواجهم و ......
بی خیال بذار حداقل تو این اوقات شبانه که برخورد ندارم با این نوع از انسانهای شریف و زحمتکش راحت باشیم .

مرسی...
من حرفی ندارم که اگه کسی داره خرج کنه...منتها گاهی کمی تعقل هم بد نیست!!

سلام سه‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:26 ق.ظ

سلام سلام (چشمک)
ببخشید دیشب اثر این تخم کبوترها تمام گشته بود بی حرف اومدیم و رفتیم ولی دستمان رو گشت (آیکون یا همون شکلک یک آدم ضایع گشته )
البته خواستم حالا که حالا که این خانم منظم گشته کمی ذهنشان را آشفته نماییم و درگیر مسائل فکریه پیچیده کنیم که چه کسی می تواند باشد آیا و ... که نشد (شیطون)(چشمک)
آقا بنده خودم اعتراف می کنم بنده بودم ... آقا من بودم ... من بودم (نیشخند)
ماشین عروس باید خیلی ساده تر ..... روبان رو دوست دارم ... حالا ان شالله دلاشون سبز باشه و خوشبخت بشند .... همه خوشبخت بشند ان شالله همچنین شما خیلیییییییییییییییییییییییییی زیاد ان شالله (چشمک)
میگم چه گل از گلتان شکفتا(شیطون)(ضرب المثله را درست نوشتم آیا .... ؟‌)
شاد و پیروز و موفق و موید و سبز و خوشحال و خندان و سلامت و .... باشید همیشه و به بهترینها برسید انشالله (چشمک) اونطوری که دوست دارید .... الهی آمین (لبخند)(بازم چشمک)(چشمک)
دعاتون می کنم ...
شب خوبی داشته باشید (گل)(لبخند)چشمک)(بای)

اااااااااااا تو هم فهمیدی من گل از گلم شکفت؟؟ دی:

مرسی مرسی مرسی از دعات که واقعا محتاجم به دعا و انرژی مثبت ...
مرسی مرسی

قزن قلفی سه‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:39 ق.ظ http://afandook.persianblog.ir

مطمئنی این ماشین عروس بوده ؟ به گمون من گلخونه متحرک بودا ! یه خرده فک کن !

نه از جنگل رد میشدن اینا یهو ریخته رو سرشون!

بولوت سه‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:15 ق.ظ

به نظر من که عقلشون مشکلی نداره فقط خواستن متفاوت باشن

من هم به این فکر کردم...
ولی متفاوت بودن به چه قیمتی؟؟

آقای رگبار سه‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:31 ق.ظ http://www.ragbarha.blogfa.com

منظره جالبی بود . من هم تا بحال یک چنین ماشین عروسی ندیده بودیم
راستشو بخوای اگه قبل از عروسی خودم دیده بودم یه جورایی ازشون گرته برداری می کردم . منهای گلهای خیلی زیادش

خوب مشکل اساسیش هم همون گل های زیادشه گمونم!!!
تولد گل پسر هزاران بار تبریک...

غزلک سه‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:46 ب.ظ http://yeghazalak.blogspot.com

اینا از آفریقا اومدن احتمالا، تو راه هم ماشینشون تو جنگلا جایی کرده بوده!!!!!

آفرین! این محتمل تر بود!

غزلک سه‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:49 ب.ظ http://yeghazalak.blogspot.com

اینا از آفریقا اومدن احتمالا،تو را هم ماشینشون تو جنگلا گیر کرده بوده!!!!

علیرضا سه‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:06 ب.ظ http://tayareh.blogsky.com

شاید هم پدر عروس باغ گل داشته و گلهاش فروش نرفته

پدر داماد چی؟؟؟

انا پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:18 ق.ظ http://www.espenans.blogfa.com

سلام نهالم چطوری خانومی دلم برات تنگ میشه

من بیشتر آنای نازم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد