خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

دوست من میشی؟؟

دلم چند تا دوست صمیمی ماورای جنسیت و مکان و سن و سال می خواد(مرد و زنش فرق نداره)،که  خالصانه و بدون هیچ توقع و انتظار خاصی  برای همیشه با هم بمونیم و  هم دیگه رو همون جوری که هستیم بپذیریم...بی منت شادی ها و غم هامون رو با هم تقسیم کنیم...از هم چیز یاد بگیریم،نگران هم بشیم،برای هم تلاش کنیم،تنهایی ها و غصه های دیگری رو از رو شونه هاش برداریم،با هم بخندیم، گریه کنیم ،با هم  زندگی کنیم و دست های هم رو بگیریم و حتی در بدترین شرایط دیگری رو صمیمانه در آغوش بگیریم و بگیم : آروم...نگران نباش...من با توام...همه جا...همه وقت ...تا آخرش...تنهات نمی گذارم... 

 

 

نظرات 17 + ارسال نظر
یـــــک جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:25 ب.ظ

خیلی وقته که نسل همچین آدمایی از بین رفته ...

دردناک بود...

north جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:27 ب.ظ

منم از همینا که تو گفتی دلم می خواد .

حرف مشترک خیلی هاست...ولی کسی برای انجامش تلاشی نمی کنه انگار...

sara جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 07:40 ب.ظ

میگم ببین من مشکل تورو دارم هیچ...چندتا از اینایی که گفتی نداری ، ندارم ،اونم هیچ ....یک دونه اش هم الان واسم غنیمته هیچ......وسط اینهمه هیچ و پوچ اگه بخوام مثل اون پست "جیغ" تو بخوام با ماشین برم بیرون و خودمو خالی کنم....نه جای رفتنشو دارم نه اجازه اشو اینم هیچ..... حالا تو خود بخوان حدیث مفصل و یک کم خوشحال باش

نه اتفاقا خوشحال نشدم سارا جان...

متاسفم برای خودمون با این همه آرزوهای به حق ولی دست نیافتنی...

روی من می تونی حساب کنی...

روانی جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:00 ب.ظ http://www.1psycho.blogfa.com

دارم همچین دوستی ولی نمیدونم فاصله ا یکه در پیشه چه بلایی سرش میاره

اگه داری واقعا از دستش نده...

شترق جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:38 ب.ظ http://shologhi.blogspot.com

آثار دلتنگی غروب جمعه است
در ضمن اگه من تو زندگیم یه همچین فردی رو پیدا کنم مطمئن باش باهاش عروسی می کنم ُ بدون هیچ قید و شرطی



یه چیزه دیگه هم می خواستم بگم : چند وقت پیش من به بلاگت اومده بودم این آهنگ رو شنیدم بعدش تو ضمیر ناخداگاهم هی می خوند ولی یادم نمی اومد کجا شنیدم که امشب دوباره شنیدم . واقعاْ ممنونم

ولی گاهی به یه دوست هم جنس هم به همون اندازه ی یه همسر همراه احتیاجه....

قابلی نداشت...
خوشحالم که خوشت اومده...

علی جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 08:56 ب.ظ http://siakia99.blogfa.com

شما هم ماشاالله پر توقعی ها!!...

علی یک ساعته دارم به کامنتت می خندم!!!! یعنی این قدر اوضاع خرابه و به قول بلوت یافت می نشود؟؟

خادم شما جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:01 ب.ظ

سلام
ممنونم از احساس مسئولیت
نهال جان توقع برادرانه بود ولی بااین جواب کلی عرق شرم کردم .
چه کنم مدتهای مدیده شما همونی را که تو این پست خواستی من تو این دنیای مجازی با اینجور ادمها یافتم و دارم باهاشون زندگی میکنم واسه همین هم مثل بچه ها دل نازک شدم و شاید توقع بی مورد ولی فکر کنم در خصوص شما اینگونه نباشه یه جایی خواستم برادریم را ثابت کنم که شما مانع شدی و نذاشتی دیگه هم که فرصتی دست نداده بمونیم تا ببینیم چه میشه و اینده برای ما چه چیزهایی را رقم میزنه.
از دغدغه و دلفکریتون برا سولماز ممنونم از نمره اخرین نفر که حدود 7500 بود ایشان 6000 اورده بود و چون تنها یه رشته میشد انتخاب کنه انی که نباید بشه نشد و البته که قبلا هم بهتون گفتم مشکلی از نظر ما نیست و باشد تا سال اتی تا با برنامه پیش بره و امیدوار به موفقیت تا ببینیم اینده چی را رقم خواهد زد

ازاد جی؟؟ آزاد چی قبول شد؟؟؟ وای یه سالذ خوندن خیلی سخته!

yalda جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:12 ب.ظ

hame az in doostha mikhan,vaghanam mikhan ,vali koo,koj,bavaret shayad bavaret nashe vali khode man ta hala ye dooste khob nadashtam,ya age fekr kardam khoban ,to ye sharayeti khodeshono neshoon dadan,be nazare man tanha chizi ke in roozha doostiharo kharab mikone hesadate,ke nemizare doostihaye khob be jayie beresan .
nahal jan fekr konam vali to az oon doostaye ba marefati ke baraye doostet az hich chizi kam nemizariya
payandeh bashi

از این همه لطفت به من بی نهایت ممنون یلدای عزیزم

مریم شیرازی شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:29 ق.ظ

سلام نهال جونم
منم خیلی دلم می خواد.
به قول خودت در جواب north عزیز این حرف مشترک خیلی هاست.
منم خیلی نیاز دارم
می بوسمت عزیزم

سلام عزیزم

من سر توضیح در مورد عمل چشم به تو بدهکارم!!
اون قدر اوضاعم خرای ب.د که واقعا نمیشد...

سلام شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 01:31 ق.ظ

حس می کنم الان ناراحتید...دلتون گرفته...انشالله که اشتباه حس کرده باشم
هستم-هستید؟

آره هستم....

ولی مثل همیشه مبهوت از این که هیچ راهی ندارم....


مرسی از محبتت ...

حس می کنم از من کوچک تری ولی روح بزرگی داری....

تو هم قدر خودت رو خیلی بدون...خیلی...بذار یه دور دیگه کامنت هات رو بخونم...

سلام شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:13 ق.ظ

یکبار یکی بهم گفت اگه به یک در رسیدی که یه قفل بزرگ روش بود نا امید نشو ... چون اگه قرار بود باز نشه بجاش یک دیوار می ذاشتند ...
نا امید نشید
شب به خیر گل دختر
راستی من در جوابش بهش گفتم حس می کنم به دیوار رسیدم ....

مرسی از همه ی خوبی هات...

ولی یه چیزایی رو در مورد خودت باید بیشتر توضیح بدی...

بولوت شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 06:04 ق.ظ

یافت می نشود

گشته اید شما...؟؟

یاسمن بانو شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:44 ب.ظ http://manam1zan.persianblog.ir

اوم خوب راستش میخواستم بگم هستم ..
ولی یهو نمیدونم چرا دلم ریخت ترسیدم نکنه یه وقت نتونم و جا خالی بدم ..
بوس برای تو گل دختر که دلم خیلی برات تنگ شده بود

فدای تو دختر...

سوفی شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 09:48 ب.ظ http://sophie-88.blogfa.com/

نهال!!
همون نهالی که...
شیرازی بودی؟؟؟
که یه بار کل آرشیوت رو خوندم..
اسم وبلاگ قبلی رو یادم رفته!!!

آره عزیزم

خودمم
خوش اومدی....

اسمش داستان زندگی من بود...

najma یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:20 ب.ظ

i'll mail u as soon as i can! kaar daram bat azizam

منتظرم عزیزم...

arash دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:38 ب.ظ

سلام
تاب بنفشه می دهد طره مشکسای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو

چه شعر زیبایی...

nima سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:17 ق.ظ

in faratar az doostiye
in eshghe

آره....بالاخره یه احساس گم شده است که این روزا کم تر به دست میاد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد