خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

اضطراری:


یعنی تو این دنیا هیچکس نیست که بتونه به پدر صبا کمک کنه که کلیه اش رو نفروشه؟؟؟؟ من واقعا الان در توانم نیست!!!!!!!!!!

نظرات 4 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:10 ق.ظ

سلام نهال جان
یه چیزی اطلاع رسانی روی این مسئله خیلی کم بوده
حتما قضیه مونا رو میدونی، روی اون اطلاع رسانی خیلی زیاد بود طوری که هر جا میرفتی همه میدونستن.اگر آدمهای داخل و خارج جمع بشن حتما میتونن حداقل اندازه ی کلیه جمع کنن.
مرسی عزیزم

ترگل (قله نشین ) سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:13 ق.ظ http://www.bluemountain.blogfa.com

سلام نهال جوووووووون
میگما من که هنوز 24 و فرار از زندان رو ندیدم واولین سریالی هم که شروع کردم به دیدنش خانه داران سرسخت بود
قشنگه آموزنده است و بسیار همه چی توش مرتب

رویا سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 03:31 ب.ظ http://roya510.persianblog.ir

تحقیر شدن مردها

سلام چهارشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:19 ق.ظ

چقدر ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد