خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

شدت نفوذ تربیتی ِ من

بهش میگم واقعا خجالت آوره ! این چه طرز حرف زدنه آخه؟؟ حجالت بکش! این ادبیات جنسی رو از ذهن و زبانت بیرون کن! یعنی چی که تو محاوره ی روزمره همش با خواهر مادر همدیگه و اندام های جنسی تون کار دارین؟؟ 

 

بیا همین الان یک بار برای همیشه این عادت رو ترک کن... 

 

میگه: 

 

آره راست میگی ها...باشه! قول ! از همین لحظه! دیگه نمیگم!!! 

 

 

من: آفرین! این شد!! بعد هر وقت رفتی تو اتاق خوابت(!!) ،اگه دوست داشتی،به طرف مقابلت،به اون بدبخت، هرچی دوست داشتی بگو! استثنائا اون جا مجازی!! اصلا خودت رو تخلیه ی کلامی(!) کن اونجا!! 

 

 

-باشه نهال جون...ممنون از تذکرت! از همین الان دیگه محاله حرف بد بزنم... بهت قول میدم...قول مردونه... 

 

من: آفرین... 

نیم ساعت بعد : 

 

 

من: اااا راستی...بهت گفتم فلانی در موردت چی گفت؟ اتفاقا گفت که بهت هم بگم که....  

 

 

 

-غلط کرد عوضی ِ بیشعور ! بهش بگو...بهش بگو...بهش بگو من تو رو....من تورو....من تورو....من...من...من  با تو نزدیکی می کنم!!!!!! 

 

 

 

 

من: ای ابله !!!!

 

 

 

 

- اِ اِ ا ِ نهال جون!! حرف ِ بد نزدم که! مودبانه گفتم!!!!! 

.  

 

 

 

توضیح ِ واضحات: 

 

نامبرده یه دختر ۱۹ ساله ی ریزه میزه ی نهایتا ۱۴۷  سانتی متری  و  ۴۰-۳۰ کیلویی می باشد و فرد تهدید شده یک آقای تنومند ِ ۱۹۵ سانتی ِ ۱۰۰ کیلویی ِ ۵۷ ساله است !!!! تصور با شما...

نظرات 13 + ارسال نظر
پگاه دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:52 ق.ظ

ما صاحبان تمدن ۲۵۰۰ ساله ایم ؟ وای بر ما!!!

تو هم بیداری پگاه؟؟؟ تو دیگه چرا؟؟

ساتین دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:49 ق.ظ

وای از تصورش مردم از خنده!
به نظر من تو نسل جدید خیلی کلمات بی ادبانه هست مخصوصا خیلی هاشون به یه دختر ظریف مریف نمی خوره

تازه خیلی از حرکاتش تصویری است از بیانش قادرم...
دختر فوق داروسازی هم می خونه...فکر کن که این دکتر داروساز یه مملکت میشه....:))

دردووونه دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:50 ق.ظ http://dordooone.blogfa.com

این که چیز عجیبی نیست اگه . پسر بچه هامون هم همین وضع رو دارن من یکبار رفتم مدرسه داداش کوچیکم کلی تیکه شنیدم. از بچه هایی که حداقل یک دهه با من تفاوت سنی داشتن. خیلی بده که خیلی چیزا رو خوب یا بد وارد زندگیمون کردیم.
این طرز حرف زدن مال یه دختر نیست همونطور که تیکه انداختن برای یه پسر۱۰ ساله نیست

اینو میگی؟؟ پارسال داشتم پیاده میرفتم که برم تعمیرگاه ماشینم رو تحویل بگیرم،بعد یه مدرسه ی راهنمایی پسرونه تعطیل شده بود.بعد چندتاشون تو سرویس نشسته بودن یکی از بچه ها رفت پیششون بهشون گفت مثلا فهمیدین که آقای فلانی دبیر ریاضی گفته فردا باید فلان مسائل رو حل کنید؟؟؟
یه دفعه اکثرشون برگشتن با هم گفتم فلان خورده !! فلان جایمان در ....و....و....خود و مادر و خواهر و زن و دخترش!!! باور کن من داشتم سکته می کردم! تمام بدنم داشت میلرزید!!! هنوز پشت لبشون سبز نشده بود هیچکدوم!! قدهاشون نصف من هم نبود!!!!
فکر کن! کاملا تخصصی نشونه میدادند!! من هم سن اینا که بودم هنوز مراحل ساخت و پرداخت و تولید بچه رو درست نمی دونستم !! :)))

ساتین دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:51 ق.ظ

میگم جالب نیست که این عمل جنسی هم نشون دهنده علاقه شدیده و کسی که عاشق کسیه باهاش این رابطه رو داره ، هم تو دعوا هامون به معنی تحقیر و توهین بکار میره!
اخه مگه آدم با کسی که دوستش داره نزدیکی نمی کنه؟
پس چطوری اینو تو دعواهامونم بکار می بریم؟

واقعا جالب بود!! فکر کن! وسط دعواها می گن من تو رو فلان !!! تو اتاق خواب هم همچنین !! دی: اولی با تنفر و دومی با عشق ....چه عنایتی واقعا !! :)))


آخه مساله این جاست که علاوه بر هم، خواهر و مادرهای هم رو هم مورد عنایت قرار میدن و بهم پیوند میزنند!!! خوب البته شاید علاقه دارن فقط !! :)))

.
.
.
.
.
.
خیلی خندیدم ساتین مرسی ! دی:

پگاه دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:10 ق.ظ

گفته بودم که حال اینروزهایمان شبیه هم است . زنانگی که بیدار شود خواب کم میشود انگار !!!!

کاملا...

شب ها بیداری چون پری از راز و نیاز و خواهش ...زنانگی هایت درونت آتش بازی می کنند...جرقه هاشان میسوزانندت...
صبح ها ولی خواب را ترجیح میدهی...خواب دنیای فراموشی هاست...خواب را دریابیم،که در آن فرصت خاموشی هاست...

.
.
.
.
.
تو لایق بهترینی...آرزو می کنم دل مهربانت به زودی آرام بگیرد و لبخند شادمانی و آرامش میهمان همیشگی جسم و روحت شوند...

نازی دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:16 ق.ظ http://havayehoseleh.blogfa.com/

میدونی نهال لین حرفها بیافته تو دهن آدم ترکش کلر خیلی سختیه. کلا کنترل زبان تو هر مورد کار سختیه. میدونی من که نتونستم تصور کنم. ولی چرا تا یه حدودی تصور کردم .....

نازی جان کلا هر عادتی ترکش سخته...اینو قبول داری؟
اما به نظر من سختی اش می ارزه به این همه بی شخصیتی....
.
.
.
.
از تو چه پنهون من تو اوج مثلا عصبانیتم هم اون لحظه یادم به این عدم تناسب این ها افتاده بود و به شدت در آستانه ی خندیدن بودم... :))


می بوسمت نازنینم
شاد شاد شاد باشی

نازی دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:17 ق.ظ

لین=این

متوجه شدم مهربان...

ساعت شنی دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:07 ق.ظ http://1sandglass.blogfa.com/

بعضی حرفهای بد بد که ارتباط تام به نواحی بالا و پایین و میان تنه آدم دارد ُ البته بجز وسط دعوا و کتک کاری و وبلاگ نویسی فقط جای مبارکشان در میان اطاق خواب است ! ... تازه آن هم با اشتراک مساعی و توافق دوجانبه و کمی زخاست و سداست مورد نیاز همراه با انتخاب کلمات و واژگان صحیح و بجا و جمله های عشذولانه است !





پی نوشت ۱ : عشذولانه = عشقولانه + مبتذلانه
پی نوشت ۲ : گاهی وقتها کامنت دونیها را با وبلاگ خودم اشتباهی میگیرم . شما به بزرگواری خودتان ببخشید .
پی نوشت ۳ و جدی : از حضورتان و آرزوهای صمیمیتان بسیار سپاسگذارم

دقیقا منم موافقم که در اتاق خواب هم همه چیز توافقی است و بستگی به هر دو طرف ِ رابطه دارد...


پی نوشت ۱: یه فرهنگستان ترکیبی ِ فارسی هم شما تاسیس کنید آقا... :))

پی نوشت۲ : من به واقع لذت میبرم از دریچه ی دید و اندیشه و نگاه و کلامتان...پس ادامه بدید لطفا....

پی نوشت ۳:باز هم برایتان بهترین ِ بهترین ها را آرزو می کنم...


.
.
.
.
.
سپاس سپاس سپاس

شیلا دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:54 ب.ظ

عزیزم چیزی که مدتها عادت شده به سختی میشه ترکش کرد مخصوصا عادتهای زشت زبانی

دقیقا...

فقط اراده می خواد و این که هرکسی چند لحظه قبل از بیان هر حرفی به این فکر کنه که آیا حرفی که داره میزنه شایسته ی شخصیتش هست یا نه...

که البته کلا کسانی که مثل نقل و نبات هرچی می خواهند میگن اصولا همچین اصولی در زندگیشون تعریف نشده !! :)

میبوسمت شیلای نازنینم

می بوسمت...

رها-ستایش دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:32 ب.ظ

اوه تصورشم ................. خطرناکه

اما نهال جان ما جمعه پاتختی بودیم که متاسفانه فایمل اقا داماد دقیقا نصف زمانی که انجا بودن د رو از پایین تنه حرف زدند و فک ما اساسی به زمین چسبیده بود .... چون ما واقعا حریم خاصی برا خصوصی های زندگی قائلیم

و صد البته قابل ذکه که انجا همه عاقله خانم ودند نه دختر ۱۹ ساله

اصلا رها این که خیلی از آدم ها تمام قدرت کلامشون بر اساس پایین تنه و بالاتنه اشون میچرخه هیچ شکی نیست!! و جالبه که اصلا فکر نمی کنند که این قسمت ها جزو خصوصی ترین و شخصی ترین قسمت ها ی بدنه.....


جای تاسفه واقعا...

دختره دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:52 ب.ظ http://likepoison.blogfa.com

آرزو بر جوانان عیب نیست:دی

آخه دیگه با این روند چیزی ازش نمی مونه!!
مساله این جاست!! :))

yalda دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:27 ب.ظ

vaghan ke che bade adam bad dahan bashe va efate kalam nadashte bashe,moshkeli ke to iran kheili ziyad az mardom behesh mobtala hastan,alabate inja ham kam nist,engar tamame javamee be bad dahani alagheye vaferi daran va nemidoonam ba in kalamat chi beheshoon ezafee mishe ke inghadr ebrazesh mikonan,vlai khob kheili ha nemitoonan tark konan,vali man bishtar marde bad dahan dide bodam,in dige kheili bade ke ye khanoom onam 19 sale mobtala be in dard ;) bashe
roozegare gharibist nazanin.........

miboosamet va payandeh bshi

آره یلدا جان...
همین اخیرا بود که به یه مردی می گفتم چرا آخه تو اینقدر بد دهنی و چی ازت حل میشه وقتی فحش های رکیک میدی؟
میگفت خوب شرایطش پیش میاد و تو اون شرایط هیچی از فحش بهتر نیست!!!!!!!!!!!!!! بهش گفتم خوب مگه من مثلا عصبانی نمیشم و یا برافروخته؟ میام فحش بدم؟ گفت نه! زن با مرد فرق می کنه!! این مردونه است!!!
فکر کن!
این آقا فرزند یه آقای دکترای عمران بود خودش هم عمران خونده بود!! تو حساب کن...تربیت رو در این سطح...


شاد باشی یلدا جان....

north سه‌شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ب.ظ

یه بار یکی به جای اینکه بگه تو منو گا.... گفت تو منو حامله کردی

:))))))

خدا خفه ات نکنه...

من به غزل یکی دوبار گفتم تو دهن منو سرویس کردی!!! بیعد دیدم خیلی عواقب بد داره و هی می پرسه مامی یعنی چی؟؟ یعنی سرویس مهد کودک رفته تو دهنت؟؟؟

دیگه اواخر می گفتم تو دهن منو مسواک کردی غزل!!!!!! دی:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد