خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

من چه طوری ام مگه؟؟

مکالمه ی ۷-۶ دقیقه ای بین من و خواستگار سابق،در فروشگاه لوازم التحریر... 

 

بعد از سلام علیک و تعارفات و احوالپرسی های روزمره(از طرف اون البته! وگرنه من می خواستم مطابق عادات سنواتی از اسم و رسم ِیه حیوون بیچاره استفاده کنم و مثل همون حیوونه سرم رو بندازم پایین در برم!!) و در پی این سوال ِ ساده و کلیشه ای من که :  

 

 

 

من: خوب هستید؟ 

 

اون: نه!!! تو زندگی ام احساس خلا عاطفی می کنم! دلم شریک زندگی می خواد! نه از نوع کافی شاپی ها!!! دلم زندگی می خواد ! که یه نفر بهم بگه بابا!! که از در که میام تو بپره روم!! که به خانمم بگم: خانمممم! بیا این پدر صلواتی رو جمعش کن... 

 

من: تعجب 

 

اون: والبته یه خانمی می خوام دقیقا عین شما که هنوز این جمله ی من کامل نشده،خودم رو جمع کنه از در خونه بندازه بیرون!!!!! 

 

من:خنثی  

 

من:خنثیامیدوارم پیدا کنید خنثیطرفتون رو!! ببخشید من عجله دارم.خدانگهدارخنثی!خنثی!! 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

   

  

 

 

  

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
بیتا مامان کیان و کیارش پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:25 ق.ظ http://www.mamane-kian-kiarash.blogfa.com

سلام عزیزم خوبی گمت کرده بودم چه خوب که برام پیام گذاشتی در هر صورت خوشحالم که عجله نکردی عزیزم
برای آرامش منم دعا کن ...

ملودی پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ق.ظ http://melody-writes.persianblog.ir/

نهال جون احتمالا طرف خودشم فهمیده که زیاد لوس بازی در بیاره تو جمعش میکنی میندازیش بیرون که اون حرفو زده راستی معلوم بود این خواستگار دل خوشی هم از کافی شاپا نداشتا طفلک کاریکاتورا خیلییی خوشگل بودن مخصوصا اونی که دوست داشت سیییبیل کوتاه کنه.بووووووس

hossein پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:05 ب.ظ http://www.akslar.com

سلام . مطالب وبلاگتون بسیار جالب بود . خوشحال میشم از سایت من هم دیدن کنین . در ضمن اگه براتون مشکلی نیست خیلی خوشحال میشم من رو با نام "برترین سایت عکس" لینک کنین

قزن قلفی جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:57 ب.ظ

ببین چه خلاقیتی داشته بنده خدا ......
حیف نبود اینو ردش کردی . کلی میخندیدی از دستش روحت شاد میشد .

قزن قلفی شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ

چقدر قشنگ تجسم کرده بودی . واقعا اگر کسی اینطور آدمو بفهمه نعمت بزرگیه که بین خودمون باشه ولی من تونستم پیداش کنم . ایشالا تو هم میتونی . پس به کمتر از این رضایت نده و کوتاه نیا . مطمئنم پیداشم میکنی .
راستی ببخشید که برای پست قبلی هم توی این پست کامنت میزارم . چون توی ریدر میخونم و اینجا هم پیدا کردن پست قبلی یه کم سخت بود و وقت منم محدود .......

مملی چهارشنبه 12 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:53 ب.ظ http://mkhahan.bologfa.com

مطالب جالبی اگر دوست داری برات مطالب جالب دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد