امروز را به پرسه زدن تلف می کنید، به امید اینکه فردا دوباره این کار را از سر می گیرید و روز بعد سستی بیشتر.
هر تردید و دودلی یک تاخیر به دنبال دارد.
و روزها با تاسف از روزهای از دست رفته تلف می شود.
آیا شما فردی قاطع و جدی هستید؟
اگر چنین است همین لحظه ها را دریابید.
تنها کافی است برخیزید و وارد میدان کارزار زندگی شوید تا کار کامل شود و به پایان برسد.
(گوته)
.
.
.
.
.
.
.
آی ملت ! بدانید و آگاه باشید که ما زندگی مان نیازمند تکان تکان های شدید و اساسی می باشد! به اندازه خبط و خطاهای ۳۰ ساله ی اخیر، ما کار و برنامه برای انجام داریم ! (حالا فهمیدید که چقدر؟ ؟معیار مقایسه از این دقیق تر نداشتیم سابقا !)
و خوب این تغییرات و تکان تکان ها نیازمند نهادینه کردن یکسری عادات و برنامه ها در زندگی مان است که مثل همیشه مستلزم ۲تا۳ هفته کوشش و ممارست ِ پیش از نهادینگی است!!(اصلا ما امشب چقدر شکوفا شدیم! مقیاس های نو،عبارات نو!! تازه سلطنتی هم سخن میرانیم! )
این است که ما از تاریخ ۲۶ خرداد تا ۱۵ تیر را برای خودمان مبنا قرار میدهیم و به صورت تمام وقت در انجام این برنامه ها و یا تغییرات می کوشیم...
ما از همین جا اعلام میداریم که بعد از این مدت ، برای خودمان دو بسته مشوق اقتصادی و غیر اقتصادی در نظر گرفته ایم که به شوق این دو هم که شده این چند روزه را مغتنم شماریم.
آدمی است دیگر...گاهی هم نیاز به تشویق دارد...همه اش که نمیشود ترکه به دست مدام با خودمان درگیر شویم...ایراد بگیریم...غر بزنیم...انتقاد کنیم...خودمان را تحقیر کنیم...
گاهی هم حمایتی،تشویقی،دست نوازش گری...لازم است...لازم تر است...
ما به شما نیز توصیه می کنیم دفتر و دستک برنامه ریزی تان را مقابلتان پخش و پلا کنید و اگر دوست داشتید شما هم در این فرصت طلایی با ما همراه شوید! باور کنید فقط قدم اول کمی سخت است...
قانون اینرسی را در فیزیک یادتان مانده؟؟
اینرسی، لختی، یا ماند، تمایل جسم است به حفظ وضعیت فعلی. یعنی جسم ساکن تمایل به حفظ سکون دارد و جسم متحرک تمایل به ادامه حرکت بر خط مستقیم، با سرعت ثابت. برای غلبه بر اینرسی نیرو لازم است. در واقع، اینرسی در مقابل تغییر موقعیت حرکتی نوعی مقاومت ایجاد می کند.
من از همین لحظه این نیرو را ایجاد می کنم...تا بعد با تمایل عالی به حرکتم ادامه بدهم...شما چطور؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
ما سعی می کنیم گزارش هایی از پیشرفتمان را در این وبلاگ منعکس نماییم!
چه پیشرفتی؟!؟
تو چی؟!؟ (یعنی در چه زمینه ای :ی)
پست قبلیت خیلی باحال بود :ی
فقط همیشه مایع ظرفشویی با خودت داشته باش که همونجا مشغول بکار بشی شاید افعی چیزی بخوری!
اما خیلی مسخرسا!
عینک بالای سر و لاک و رنگ مانتو هم دیگه میخوان شروع کنن به گیر دادن
؟!؟!
محمود خوب داره ملتو پیشرفت میده!
والا در مورد پیشرفت که جای کار زیاد داریم :))
محمود فعلا داره با همه ی توانش دو طرف منگنه رو رو ملت فشار میده در واقع!!!
زیبا بود ممنون
خواهش می کنم دوست من
سلام دوست گرامی وب زیبایی داری اگر با تبادل لینک موافقی وب منو با عنوان
مدل لباس زنانه
لینک کن و بهم خبر بده تا لینکت کنم
http://picture11.mihanblog.com
ای دی یاهو ----> mohammad.1361
خیلی خوب بود نهال جون اگه بتونم منم اجرا کنم خیلی خوب میشه:)
تو می تونییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
می تونییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
می تونییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
سلام
فرصت خوبیه ولی از قبل برم برنامه ریزی شده اون ب انواع امتحانها خوشگل با کتابهای کلفت و نو که لاشون باز نشده و دهن کچی مینند هرچند میدونم تو اونقدرزنگی که همچین موضعی برات خنده داره. من در به در دنبال یه دو ماه فرص هسم میخواهم برم کلاس ورزش راستی قبلاااااان ادرس اون وبلاگت اینجا بود ادرس اون یکی وبلاگت رابه میدی؟؟
یه چیزی در مورد پست قبل یدم افتاد او اینکه اون صرفه جویی در خرج مراسم عقد درست ولی من با اون قسمت پزشک قانونیش با مشکل روبرو میشم احتمالا.
یه هشدار هم برای دامادهایی طرح هاتف داریم اقایون قبل از اینکه دست فرد مورد نظر را بگیرید تو خیابونها راه بیافتید حواستون باشه یهو نگیرنندتون و شما یه توفیق اجباری نسیبتون نشه وبدون خرج و مخارج و با جک و کف گرگی مجبور نشید بله را بگید و عروس را به خونه ببرید. به هر حال این دوره زمونه باید همه جوانب احتیاط را در نظر داشت(خیلی نا منسجم توضیح دادم میدونم)
دقیقا این معضل کتاب های گردن کلفت(!!) مشکل همیشگی زندگی من بوده!!!!!
خوب عزیزم اون که مشکلی نیست!! راحت حل میشه که !! :)
باور کن منم باید این اینرسی کنار برونم و بتونم حرکت کنم،اینقدر که من تنبلم،مثلا یه میخوام برم خرید ،۱۰۰ بار میگم برم ،نرم،تنبلی خیلی چیز بدی،منم با تو همراه میشوم بلکه این رکود بدنمو به یه حرکتی وا دارم،در مقیاس بزرگتر کاش همهٔ ملت ایران بر نیروی اینرسیشون غلبه کنن،
نهال جان شرمند که دوباره میپرسم ولی من ۱۰،۱۵ روز دیگه تهرانم،از رو آرشیوت اسم شامپو رو نگه کردم ولی نمیدونم (چه رنگی بگیرم)،و اینکه گفت بودی یه شامپو جدید کشفیدی،ممنون میشم راهنمیییم کنی،من که دیگه از مو تعطیلم،اینقدر موهام کم شدهها،شده یه دم موش،راستی میشه بگی شامپو ساینس کجا تو تهران دیدی.
میخوام برم دکتر ولی میترسم یه چیزییی بده که بدردم نخوره،دلم نمیخواد ماینوکسیدیل و فیناستیرید استفاده کنم،من آدرس میلمو اینجا میزارم شاید لازم شد،ببخشید،شرمنده ولی باور کن دارم دق میکنم از دست این موهام،
من پست قبل یادم رفته بود اسممو بنویسم،چه خوب شناختی:)
میبوسمت ،پاینده باشی
دارم جوابت رو می نویسم یلدا جان :)
چقدر این چالشهای درونی برای من آشناست.ولی نهال ما موفق می شیییییییییییییییم
اصلا مگه تو شک هم داری که ماموفقیمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم :)
خوشم میاد از انرژی ات
مرسیییییییییی :)
نمیشه منم یه ذره نصیحت کنی شاید یه تکونی خوردم و تا روز عقدم دو سه کیلویی کم کردم.
یکی بهم بگه عروس کپل خوشگل نیستتتتتت
عروس کپل خوشگل نیست
عروس تپل خوشگل نیست
عروس تپل خوشگل نیست
عروس تپل خوشگل نیست
عروس تپل خوشگل نیست
خوبه یا بازم ورزش نمی کنی؟؟؟
چند سالی هست وبلاگ های مختلف می خونم و چند ماهی وبلاگ شما رو! و اولین باره که برای کسی comment می گزارم. فقط می خواستم بگم خیلی شباهتهای فکری با هم داریم و اگه یه روزی وبلاگ داشتم حتما" مثل این بود. با آرزوی بهترینها...
چه همه انرژی مثبت که تو الان ریختی به در و دیوار این وبلاگ و روح و جان من نازنینم...
می بوسمت و بسیار بسیار از بودن و داشتنت در کنارم خوشحالم...
نهال عزیز ، اینکه مدتیست کامنت نمیگذارم نه به این علت است که نمیخوانمت و نه به این علت که حرفی برای زدن ندارم فقط و فقط به این خاطر است که دارم به حرفهایم اجازه میدهم فریاد شوند . من به فریاد بیشتر از حرف احتیاج دارم این روزها .سبز باشی و بمانی .
این روزها شاید بارها و بارها در خفا برای کشورم گریسته ام...
احساس در غل و زنجیر بودن دارم...گاهی حتی بی مصرفی...
من هم می خوانمت...
خصوصی
کامنتت رو گرفتم آریانای عزیزم و مفصلا باهات حرف دارم...
یلدای عزیزم نمی دونم چرا نرسیده و متاسفانه از سند لیستم هم پاکش کردم...
دوباره برات مفصل می نویسم به شرط این که دیگه از این حرفای غریبه نزنی وگرنه به قول خشایار ِ زیر آسمان شهر: میزنم تو مخت ها!!!!
نهال جون موفق باشی و منتظر خوندن درست انجام شدن برنامه ها هستم .راستش من هیچ وقت نتونستم شایدم سعی نکردم وگرنه نتونستن که وجود نداره .الانم به حدی ذهنم درگیره که سختمه خودمو همچین نظم بدم ولی بوووووسسس و افرین .میدونم نیرو رو درست ایجاد کردی و درستم ادامه میدی
یعنی ما می تونیم؟
حتماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سلام ، مثل این می مونه که آدم همیشه امتحان داشته باشه و بعد بگه از همین شنبه شروع می کنم ،خیلی خوبه همیشه آدما مثبت اندیش باشن . اما این یه کمی زیاد با بیرون افراد در ارتباط و یه کمی هم خیلی سخته . یعنی اینکه اگر محیط خوب بود می شد راحت تر این مشکل رو حل کرد ، ما از محیط تاثیر می گیریم و محیط هم که قربونش برم تماما آزار دهنده است . می توان آما بسیار سخت است . D: به امید موفقیت شما . بدرود .
اصلا این واژه ی «از این شنبه» چقدررررر آشناست !!! :))
آره این محیط دوست نداشتنی به من خیلی ضربه زده....خیلی خیلی خیلی خیلی