خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

اگر می توانستم یک بار دیگر به دنیا بیایم کمتر حرف می زدم و بیشتر گوش می کردم


دوستانم را برای صرف غذا به خانه دعوت می کردم، حتی اگر فرش خانه ام کثیف و لکه دار بود و یا کاناپه ام ساییده و فرسوده شده ...

در سالن پذیرایی ام ذرت بو داده می جویدم و اگر کسی می خواست که آتش شومینه را روشن کند نگران کثیفی خانه ام نمی شدم ...

پای صحبتهای پدر بزرگم می نشستم تا خاطرات جوانی اش را برایم تعریف کند و در یک شب زیبای تابستانی پنجره های اتاق را نمی بستم تا آرایش موهایم به هم نخورد ...

شمع هایی که به شکل گل رز هستند و مدتها بر روی میز جا خوش کرده اند را روشن می کردم و به نور زیبای آنها خیره می شدم ...


با فرزندانم بر روی چمن می نشستم بدون آنکه نگران لکه های سبزی شوم که بر روی لباسم نقش می بندند...

با تماشای تلویزیون کمتر اشک می ریختم و قهقهه خنده سر می دادم و با دیدن زندگی بیشتر می خندیدم...

هر وقت که احساس کسالت می کردم در رختخواب می ماندم و از اینکه آن روز را کار نکردم فکر نمی کردم که دنیا به آخر رسیده است ...

هرگز چیزی را نمی خریدم فقط به این خاطر که به آن احتیاج دارم و یا اینکه ضمانت آن بیشتر است ...

به جای آنکه بی صبرانه در انتظار پایان نه ماه بارداری بمانم هر لحظه از این دوران را می بلعیدم؛ چرا که شانس این را داشته ام که بهترین موجود جهان را در وجودم پرورش دهم و معجزه خداوند را به نمایش بگذارم ...
وقتی که فرزندانم با شور و حرارت مرا در آغوش می کشیدند هرگز به آنها نمی گفتم: بسه دیگه حالا برو پیش از غذا خوردن دستهایت را بشور ، بلکه به آنها می گفتم دوستتان دارم!

اما اگر شانس یک زندگی دوباره به من داده می شد هر دقیقه آن را متوقف می کردم ، آن را به دقت می دیدم ، به آن حیات می دادم و هرگز آن را پس نمی دادم ...





ارما بومبک

اندیشه ی امروز-۲

اگر آرزوهایتان به سرعتی که شما می خواهید به واقعیت نمی رسد از خود بپرسید: 

 

*آیا سخت تلاش می کنم تا اتفاقی بیفتند؟ 

 

*آیا ترسی نهفته دارم از این که ممکن است رویاهایم به حقیقت نرسند؟ 

 

*آیا نظرهای ثابتی درباره ی چگونگی به حقیقت رسیدن رویاهایم دارم؟ 

 

*آیا کسی (از جمله خودم) را برای موقعیت سرزنش می کنم؟ 

 

 

هر جواب «مثبتی» بر لزوم رها کردن و واگذار کردن آرزوهایتان به خداوند(یا کائنات یا نیروی برتر یا هر آنچه به آن معتقدید) روزی دهنده ی ابدی،اشاره دارد.وقتی به روشنی رویاهایتان را بیان می کنید و سپس آنها را به کائنات واگذار می کنید ،می توانند به سرعت به حقیقت برسند. 

 

امروز می خواهیم با شما روی واگذار کردن آرزوهایتان کار کنیم.بعضی از مردم بر این باورند که واگذار کردن همان بی اعتنایی است و رها کردن یعنی «من دیگر به این رویا اهمیت نمی دهم».در حالی که عکس این مطلب حقیقت دارد : هر چه بیشتر یک آرزو برایتان ارزش دارد،اهمیت بیشتر دارد که آن را به کائنات واگذار کنید. 

 

امروز به شما کمک می کنیم تا با عشق رها شوید و رها کنید . به شما اطمینان می دهیم که خرد لایتناهی پیشاپیش نیازهای شما را تامین می کند.(حتی اگر ان تدارکات هنوز برای شما آشکار نشده اند.) 

 

 

 

خداوند مهربان(یا نیروی برتر یا کائنات یا فرشتگان یا هر چه که شما به آن معتقدید) : من هم اکنون رویایم را که .............................(جای خالی را پر کنید) است واگذار می کنم.شما می دانید که این آرزو خیلی برای من مهم است و شدیدا خواهان آن یا چیزی بهتر از آن هستم تا هم اکنون در زندگی ان ظاهر شود. از این که مرا به روشنی هدایت می کنید و کمکم می کنید رویایم به حقیقت برسد متشکرم.

اندیشه ی امروز-۱

در مورد خودم و زندگی صبور هستم.تمام کشمکش ها و یا اجبار برای وقوع رویدادها را رها می کنم.با شادمانی این حقیقت را که هر آنچه آرزویش را دارم مال من است تا از هم اکنون از آن لذت ببرم می پذیرم. 

 

زمان را فراموش می کنم.ساعتم را کنار می گذارم و به ساعت درونی ام اعتماد می کنم تا مرا هدایت کند. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-من خوبم عزیزانم....