در غم از دست دادن عزیزی که بهار زندگی و جوانی اش به ناگهان خزان شد سوگوارم.
صاحب عزا اینجا رو می خونه و به واسطه ی حضور مهربانانه تون در این جا همه رو می شناسه...کیلومترها از واقعه فاصله داره و بی تاب و دل شکسته و اندوهگین،در تنهایی خودش سوگواره...
می دونم که کلام پر مهرتون مرهمی ه بر درد سنگین دلش...
سلام زندگی همش زیباست ما جز تاریخم نباید غمگین باشیم شادی در یاد خدا لذت بخش تره.
بای
نهال جان چند سال میخونمت ولی اهل کامنت گذاشتن نیستم.الان اومدم اینجا سر بزنم دیدم این پستو گذاشتی.یه لحظه یه حس خاصی بهم دست داد.چی شده عزیزم؟
باید که مهربان بود
باید که عشق ورزید
زیرا که زنده بودن
هر لحظه احتمالیست..........
برای آن عزیز آمرزش و برای دوستدارانش صبر آرزو می کنم
نهال جون من نوشتم و متاسفانه کپی نکردم و ظاهرا سند نشد.
اما دوباره مینویسم هر چند شاید متفاوت با قبلی باشه.نهال و صاحب عزای عزیز .تو شرایطی که آدم یکی از بهترین عزیزانشو از دست میده هیچ چیز نمیتونه التیام بخش دردی باشه که تو سینه داره ولی کاری نمیشه کرد که از این سرنوشتی که همه ی انسانها دارن نمیشه فرار کرد.میدونم که شما کیلومترها از واقعه فاصله دارین و این درد دوری و تنهایی هم به درد از دست دادن عزیزتون اضافه شده .اما یاد و خاطرش همیشه تو قلب شما زنده ست و همیشه اونو در کنار خودتون دارین پس راضی باشین به مصلحت خدا .کاری از دستم بر نمیاد جز خوندن فاتحه و دعا برای آرامش و شادی ابدی روحشون و برای شما صبر زیاد و بقای عمر بازماندگان و سلامتیشون.امیدوارم غم آخرتون باشه .
یکی میشه به من بگه اینجا چه خبره؟!
دارم میمیرم از نگرانی، حالم بده ............
نهال جان خیلی تسلیت میگم هم به اون عزیزی که غمّ از دست دادن عزیزی رو دارن هم به شما،امیدوارم که خداوند بهشون صبر بده.
چقدر متنت غم انگیزه،اشک تو چشمام پر شد،خدا رحمتش کنه
پاینده باشی
خیلی سخته به کسی که مصیبت دیده دلداری داد. ولی خب امیدوارم خدا بهت صبر بده و اینکه رسم زندگی اینه و واسه همه پیش میاد همه روزی عزیزان خودمون را از دست میدیم ولی خب مثل یه سفر میمونه و بلاخره روزی ما بهشون میرسیم
تنها چیزی که یه کمی فقط آرومت میکنه اینه که قرار نیست ماها هزار سال زنده باشیم و بدون عزیزامون بمونیم. دیر یا زود هممون میریم. قرار نیست که اونا نباشن و ما تا همیشه باشیم. فقط یکم زودتر از ما رفتن.
خدا بیامرزدشون و روحشون شاد شاد باشه.
به نظر من این جور وقتا برا اونی که رفته نباید ناراحت بود وقتی رفته یه جای خوب باید براش خوشحالم بود. هر چند قبول و تحمل دوریشون خیلی سخته.
بهار جونی وقتی به پیری برسه میشه خزان. دوستت الان جاییه که بهارش خزان ناپذیره.
عمیقا می تونم بفهمم چه احساسی داری و می دونم هیچ کس نمی تونه با هیچ کلمه ای این اندوه رو توصیف کنه. از صمیم قلب آرزو می کنم در جهان ِ دیگه آروم و خوشبخت باشه.
تسلیت می گم. :(
آخه چی بگم؟

دوست عزیز مارو در غم و دلتنگی خودتون شریک بدونید.
بدونید که مرگ پایان زندگی نیست.عزیزتون جاودانه شده و زندگیش در جایی دیگه ای از کائنات ادامه داره
تسلیت می گم
چی شده نهال؟خیلی نگران شدم؟کی فوت کرده؟
خیلی ناراحت شدم.
روحش شاد و در جوار رحمت الهی قرار بگیره.
به بازماندگان هم خداوند صبر بده
با سپاس از تو مهربان عزیز و همه دوستان که همدلی کردند ولی چقدر سخت است برادری را که خودتت بزرگش کرده ایی را یکباره از دست بدهی و با تمام وجود حس کنی که معنی کمر شکستن یعنی چه با سپاس و تشکر از شما عزیزان
بمیرم برای دل پر دردت...بمیرم نازنینم...
بیا،سرت رو بذار تو سینه ام...غصه ها و دردها ت مال من...نازنینم...صبور ِ مهربونم...خوبم...
تو که تنها نیستی...تو که تنها نیستی عزیز مهربونم...من شریک گریه هاتم...
ببین اینهمه دوست خوب داریم...ما خوب میشیم...ما دستمون رو به زانو میگیریم و به کمک هم بلند میشیم...عزیز دلم...طاقت بیار مهربونم...
از صمیم قلب بهت تسلیت میگم نهال جان.
امیدوارم دل مهربون تو و صاحب عزا زودتر آروم بگیره.
خیلی ناراحت شدم.
تسلیت می گم..
نهال جان چقدر متاسف شدم...
خدا بهتون صبر بده....من رو در غمتون شریک بدونید
دلم آتیش گرفت با حرفهای لاله تنها.صاحب عزا اونه درسته؟
به هر دوتون از صمیم دل تسلیت میگم.براتون صبر آرزو می کنم و تحمل.
خیلی سخته
nahal jan,laleh aziz az samime galb tasliat migam
دیروز اومدم ولی نشد نظری ثبت کنم . واقعا ناراحت شدم.
به خودت و دوست عزیزت از صمیم قلب تسلیت می گم.
داغ عزیز خیلی سخته خیلیییی. کمر آدم را خم می کنه به خصوص اگه بردار آدم باشه.
خدا بهشون صبر بده... و روح اون عزیز و بزرگوار از دست رفته قرین رحمت الهی. .....
آمین.
به لاله عزیز از صمیم دل تسلیت میگم!
امیدوارم خدا در ازای مصیبتی که بهش داده، شادی بی حد و حصر نصیبش کنه! خیلی ناراحت شدک عزیزدل!
لاله جان و نهال عزیز به هر دوتون تسلیت می گم و واستون صبر آرزو دارم...
لاله ی تنهای عزیز و نهال همیشه مهربان و صبور
بهتون از صمیم قلب تسلیت مگم و امیدوارم اونقدر وسعت صبرتون زیاد باشه که از پس اینهمه درد بر بیایید.
من رو در غمتون شریک بدونید...
شما جزو اولین وبلاگ نویسان فارسی بودید و هستید...نیازی به اغراق نیست اما حتی بعد از ۸ سال،صداقت و متانت و صبوری یک وبلاگ نویس را میشود از پشت فضای شیشه ای مانیتور و فضای گسترده و هزار رنگ مجازی حس کرد و دید.
آرزو می کنم اینبار نیست قدرت صبر و درایت و متانت همیشگی ای که همه ی ما از شما سراغ داریم،فایق بیاید به این غمی که این چنین دل دریایی تان را طوفانی و متلاطم نموده...
برایتان صیبر روز افزون می طلبم بانو نهال عزیز و لاله تنها.
امید که رنگ شادی به زودی در وسعت زندگیتان متبلور شود.
روحشون شاد و صبوری رو از خدا برای بازماندگان می طلبم
روح تازه سفرکردتون قرین شادی و رحمت...