خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

خوشبختی

زندگی را با همه ی زیبایی اش در آغوش می کشم...

من...خواهر..حسرت...

این روزها بیشتر از هر وقت دیگه ای دلم یه خواهر می خواد... 

یکی که منو،فقط به خاطر خودم، همون چیزی که هستم  با همه ی خوبی ها و بدی هام،دوست داشت...  

 

یکی که بدون ترس...بدون واهمه...بدون وحشت و دلهره ی قضاوت شدن و انگ و برچسب و اتیکت خوردن،ساعت ها باهاش میرفتم و می گفتم و می گفتم و می گفتم... 

 

 

یکی که از جنس من بود....

 

 

 

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
یک زن دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:57 ق.ظ

بوووس

لعیا دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:34 ق.ظ http://rainbow1363.persianblog.ir

با خواهرم یه جورایی قهرم...
سعی میکنم زود زود باهاش آشتی کنم و قدرشو بدونم...
مرسی که بهم یادآوری کردی...

اصلا درنگ نکن
قدر باهم بودنتون رو بدون واقعا..

نازی دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ق.ظ http://havayehoseleh.blogfa.com/

نهال همه خواهر ها که اینطوری نیستن بعضی اوقات یه دوست خوب از خواهر خیلی بهتره

کامللللللللللللللللللللللللللللللللا موافقم
کاملا
کاملا
کاملا

شیلا دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 02:31 ب.ظ http://godscourtyard.blogfa.com

فکر کن ما خواهرت البته از نوع از پدر سوا از مادر جدا

قطعاااااااااااااااااااا
وقعا هم همینه
می بوسمت نازنینم

آوادخت دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:34 ب.ظ http://www.hymnymph.blogsky.com

آخ
یکی که از جنس منو با دید من و ایده های نو بود

آره ....دقیقا

بوسسس

صدف مامان آیرین سه‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 ق.ظ http://daryadechashmeman.persianblog.ir

عزیزم مرسی از جوابت .
خواهر نعمت بزرگیه.اما آدمهای خوب هم کم نیستن. من هم در خدمتت هستم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد