-ببین! من اصلا راضی نیستم تو در آینده آشپزی کنی...اصلا چه معنی میده واقعا؟ زن که نباید آشپزی کنه!! زن باید ورزش کنه...کتاب بخونه...هر کاری دوست داره بکنه...
خانم: ...
-غذا؟؟ این همه غذای بیرون...غذای آماده...اصلا من خودم غذا درست می کنم! پس چی فکر کردی...
.
.
.
.
۲ ماه بعد:
خانم(در حال ترکیدن از شدت عشق،به آقا که الان گرسنه شه و تو فکر اینه که چی بخوره) :
میدونی...من چقدر خوشبختم که تو اینقدر روشنفکری! اصلا از همه جهت!! از نظر فکرت...اندیشه ات...نگاهت... مثلا همین که گفتی دوست نداری زنت آشپزی کنه برات...
آقا: من؟؟ من؟؟؟؟؟ من گفتم؟؟!!
خ: آره دیگه...خودت گفتی...که من نمی خواد آشپزی کنم...
آقا(احتمالا در حال گاز زدن نون) : من یادم نمیاد همچین غلطی کرده باشم اصلا!!!
هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها
خانم جان همه آقایون در ابتدا از این حرفا میزنن! اون خانم دیگه چرا باور کرده آخه؟
چی بگم والا...
لابد اون خانم هم طبق اون قانون : همیشه در هر چیز استثنایی هم هست، فکر کرده الان ملکه ی عالمه .. :)
شاد باشید
اقایون همیشه از این حرفها میزنند و اخرش هم پای حرفاشون نیستن ...
از غزل چه خبر؟
آقایون اصلا شغلشون همینه که اولش در باغ سبز نشون بدن و خوب که سر آدمو گول مالیدن و به اهدافشون رسیدن، بعد تازه شروع میکنن چهرهء واقعی خودشون رو نمایان میکنن!!!!!!!!!!! ایشششششششششش آخه چرا شماها نمیتونین از اول صادق باشین؟!!!!میمیرین واقعا؟
اون خانم باید زرنگ می بوده و تعهد کتبی میگرفته از آقا که بعدها نتونه بزنه زیرش! والا این آقایونی که من میشناسم زیر تعهد کتبی محضری هم می زنند دیگه چه برسه به حرفهای شفاهی